فکر تمیز، فکر کثیف
یک بار به من گفت :«دقت کن،این روستایی ها هفته ای یک باراستحمام کنن.»خندیدم و گفتم:«برادر احمد،به ما چه مربوطه!»گفت:«چی چی به ما چه مربوطه؟ به ما ربط داره،خوب هم ربط داره،این ها باید هفته ای یه روز استحمام کنن و شما باید بر این امر نظارت داشته باشی.حتی بچه هاشون همه باید استحمام کنن.حالا زناشون رو که نمی تونیم بفهمیم می رن حمام یا نه،ولی بقیه شون رو حتما چک کنین.»
آن موقع در آبادی ها و روستاهای کردستان دو چیز نبود.یکی حمام شخصی و دیگری توالت شخصی.توالت ها همه توی مساجد بود و اگر کسی می خواست به آن جا برود،باید سر آبادی یا ته آبادی می آمد و به مسجد می رفت.
به دستور حاج احمد،شورای ده را جمع کردیم و به آن ها گفتیم که همه باید بلااستثنا به حمام بروند.بعد هم برای نظارت بیشتر،پزشک امداگر محور را فرستادیم توی ده که مردم را به بهانه ی مریضی تست کند و به آن ها بگوید که اگر حمام نروید،بیماری های واگیر دار شیوع پیدا می کند.
یک بار از حاج احمد پرسیدم:«برادر احمد،ما که رفتیم و دستور شما رو اجرا کردیم،اما علت این همه پافشاری شما برای استحمام مردم دهاتی و روستایی چیه؟» گفت:«این جا وقتی که بین بدن تمیز و بدن کثیف فرق قائل بشن،فرق لباس تمیز و لباس کثیف رو بدونن،اون وقت می تونن بفهمن فکر کثیف با فکر تمیز چه فرقی داره! اون موقع می تونن تشخیص بدن فکر کومله و دمکرات تمیزه یا کثیف.مَثَل این ها مثل بچه های می مونه که توی شکم مادره،هی پاشو می کشی بیرون،میگه نمی خوام بیام بیرون.فکر می کنه همه ی دنیا اون جاست ،اما وقتی میاد بیرون و با دنیای جدید آشنا می شه،تازه می فهمه کی به کیه!»
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.